کلمه جو
صفحه اصلی

بر گرد

لغت نامه دهخدا

بر گرد. [ ب َ گ ِ دِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) گرداگرد و پیرامن : برگرد ماه ؛ پیرامن ماه . (از آنندراج ) :
سؤال کردم و گفتم جمال روی ترا
چه شد که مورچه بر گرد ماه جوشیده ست .

سعدی (ازآنندراج ).


و رجوع به گِرد شود.


کلمات دیگر: