کلمه جو
صفحه اصلی

برآسانیدن

لغت نامه دهخدا

برآسانیدن . [ب َ دَ ] (مص مرکب ) اراحة. (مجمل اللغة). آسوده گردانیدن و این متعدی آسودن است : الاراحة؛ چهارپای را به مأوی بردن و راحت دادن و برآسانیدن . (مجمل اللغة).



کلمات دیگر: