برخبر. [ ب َ خ َ ب َ ] (ص مرکب ) باخبر : ولیکن دو گواه بیارم که ایشان هر دو اززمین پیمای تو عالمتر و برخبرتر. (تاریخ قم ص 106).
برخبر
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
برخبر. [ ب َ خ َ ب َ ] (ص مرکب ) باخبر : ولیکن دو گواه بیارم که ایشان هر دو اززمین پیمای تو عالمتر و برخبرتر. (تاریخ قم ص 106).