برخزیدن . [ ب َ خ َدَ ] (مص مرکب ) خزیدن بسوی بالا. مقابل فروخزیدن . (یادداشت مؤلف ). خزیدن به برسو. رجوع به خزیدن شود.
برخزیدن
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
برخزیدن . [ ب َ خ َدَ ] (مص مرکب ) خزیدن بسوی بالا. مقابل فروخزیدن . (یادداشت مؤلف ). خزیدن به برسو. رجوع به خزیدن شود.