کلمه جو
صفحه اصلی

بلاتردید

مترادف و متضاد

۱. بیتردید، بیگمان، بیشک
۲. قطع


لغت نامه دهخدا

بلاتردید. [ ب ِ ت َ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + لا (نفی ) + تردید) بدون تردید. بی گفتگو. (فرهنگ فارسی معین ). بی گمان . (یادداشت مرحوم دهخدا). به عزم جزم . جازماً. منجزاً.



کلمات دیگر: