کلمه جو
صفحه اصلی

بلاشرط

فرهنگ معین

(بِ شَ) [ ع . ] (ق .) بدون شرط ، به طور مطلق .


لغت نامه دهخدا

بلاشرط. [ ب ِ ش َ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + لا (نفی )+ شرط). بدون شرط. بطور مطلق . (فرهنگ فارسی معین ). بی قید و شرط. دربست . بی هیچ قید و شرط.



کلمات دیگر: