کلمه جو
صفحه اصلی

بیدوام

مترادف و متضاد

۱. بیثبات، فانی، گذرا، گذرنده ≠ بادوام، پردوام، جاوید، مانا
۲. سست، ناپایدار


لغت نامه دهخدا

بیدوام . [ دَ ] (ص مرکب ) (از: بی + دوام ) که پایندگی ندارد. ناپایدار. مقابل بادوام . بدون دوام . بی ثبات : باز در عواقب کارهای عالم تفکری کردم ... تا روشن گشت که نعمتهای این جهانی چون روشنایی برق است بیدوام و ثبات . (کلیله و دمنه ).
در حسن بی نظیری در لطف بی نهایت
در مهربی ثباتی در عهد بیدوامی .

سعدی .


و رجوع به دوام شود.


کلمات دیگر: