پای بز آکندن . [ ی ِ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سحر باشد برای جلب کسی . (سروری ) :
مرا در کویت ای شمع نکوئی
فلک پای بز آکنده ست گوئی .
و رشیدی «پای بز افکنده ست گوئی » آورده است و شاید مصحف اوکندن بمعنی افکندن باشد.
مرا در کویت ای شمع نکوئی
فلک پای بز آکنده ست گوئی .
نظامی (از سروری و فرهنگی خطی ).
و رشیدی «پای بز افکنده ست گوئی » آورده است و شاید مصحف اوکندن بمعنی افکندن باشد.