کلمه جو
صفحه اصلی

پریخوانی

لغت نامه دهخدا

پریخوانی . [ پ َ خوا / خا ] (حامص مرکب ) تسخیر جن . افسونگری . عزیمت خوانی :
در پریخوانی یکی دل کرده گم
بر نجوم آن دیگری بنهاده سُم .

مولوی .




کلمات دیگر: