کلمه جو
صفحه اصلی

تأسیس کردن

لغت نامه دهخدا

تأسیس کردن . [ ت َءْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بنیاد کردن . بنیاد افکندن . بنا کردن . دایر کردن . تأسیس نهادن . برپا کردن . رجوع به تأسیس شود.



کلمات دیگر: