تبسم آمدن . [ ت َ ب َس ْ س ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) لبخند عارض شدن . به حالت لبخند درافتادن : ملک را از این سخن تبسم آمده . (گلستان ).
تبسم آمدن
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
تبسم آمدن . [ ت َ ب َس ْ س ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) لبخند عارض شدن . به حالت لبخند درافتادن : ملک را از این سخن تبسم آمده . (گلستان ).