کلمه جو
صفحه اصلی

تخت آویز

لغت نامه دهخدا

تخت آویز. [ ت َ ] (ن مف مرکب ) که بر تخت آویخته شود، چون افسر شاهان کهن که بر تخت می آویختند تا بزرگی و سنگینی تاج بر تاجدار گران نیاید :
به پیروزی و بهروزی همی زی با دل افروزی
به دولتهای ملک انگیز و تخت آویزافسرها.

منوچهری .




کلمات دیگر: