کلمه جو
صفحه اصلی

ترک آباد

لغت نامه دهخدا

ترک آباد. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشت رود است که در بخش فهرج شهرستان بم و در 18 هزارگزی باختر فهرج و 2 هزارگزی راه شوسه ٔ بم به زاهدان است جلگه و گرمسیر است و130 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا خرما، حنا و لبنیات است شغل اهالی زراعت و گله داری است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


ترک آباد. [ ] (اِخ ) از دیهایی است که امیر مبارزالدین وفرزندان او در سالهای 734 - 736 هَ . ق . در یزد احداث کرده بودند. و رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 73 شود.


ترک آباد. [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اردکان شهرستان یزد که در 4 هزارگزی شمال باختری اردکان و متصل به جاده یزد قرار دارد. جلگه ای گرمسیر و معتدل است و 1132 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن پسته و غلات و کنجد و شغل مردم زراعت است و صنایع دستی زنان کرباس بافی است . راه ارابه روو دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).



کلمات دیگر: