مِنْ (قمَِّ) الرّأس إلي أخْمَصِ القدم (أو القَدَمَين)
تماماً
فارسی به عربی
فرهنگ معین
(تَ مَ نْ) [ ع . ] (ق .) همه ، همگی ، کلاً جمعاً.
لغت نامه دهخدا
تماماً. [ ت َ مَن ] (ع ق ) کاملاً و بتمامه و همگی و بدون باقی . (ناظم الاطباء). یکسر. یکسره .یک رهه . همه رهه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تمامی . رجوع به تمامی و تمام و دیگر ترکیبهای آن شود.
کلمات دیگر: