کلمه جو
صفحه اصلی

ثوابه

لغت نامه دهخدا

ثوابة. [ ث َ ب َ ] (ع اِ) یک ثواب . || یکی منج انگبین . یک نحل .


ثوابة.[ ث َ ب َ ] (اِخ ) ابوالحسین از آل ثوابةبن یونس . او در قرن چهارم میزیست و با ابن الندیم مؤلف کتاب الفهرست معاصر بود. او راست : کتاب رسائل . (ابن الندیم ).


ثوابة. [ ث َ ب َ ] (اِخ ) ابن یونس . پدرآل ثوابة. (ابن الندیم ص 7). رجوع به بنوثوابه شود.


ثوابة. [ ث َ ب َ ] (اِخ ) درب ثوابة در بغداد است . (مراصد الاطلاع ).



کلمات دیگر: