کلمه جو
صفحه اصلی

جأف

لغت نامه دهخدا

جأف . [ ج َءْف ْ ] (ع مص ) بر زمین افکندن . || ترسانیدن . || برکندن درخت را از بن . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: