کلمه جو
صفحه اصلی

جام آوردن

لغت نامه دهخدا

جام آوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) پیاله آوردن . قدح آوردن :
چو نان خورده شد میزبان در زمان
بیاورد یک جام می شادمان .

فردوسی .


بیا ساقیا جام صهبا بیار
دوای دل و جان شیدا بیار.

قاسمی گنابادی (از ارمغان آصفی ).




کلمات دیگر: