جزیره ٔ خضراء. [ ج َ رَ ی ِ خ َ ] (اِخ ) شهریست به اندلس که به آب محاط نیست و در جهت مقابل ناحیه ٔ غرب قرار دارد و نسبت بدان جزیری باشد تا التباس رخ ندهد. (ازمنتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از ناظم الاطباء). شهریست معروف به اندلس و بلاد بربر در جهت مقابل آن قراردارد و توابع آن به توابع شذونه متصل میشود و در شرق شذونه و در سمت قبله قرطبه واقع شده و نیکوترین و خوش هواترین شهرهاست و حصاری دارد که آب دریا به آن روی می آورد و آنرا فرانمیگیرد مانند جزیره ها. این شهردر صحرای اندلس قرار دارد و با دریا حائلی ندارد. وبهترین لنگرگاهها و اسکله ها برای رفت و آمد دارد و با اقیانوس کبیر هیجده میل و با قرطبه پنجاه وپنج فرسنگ فاصله دارد و آن بر کنار نهر بَرْباط و نهری است که مردم اندلس در خشکسالی به آن روی آوردند و نسبت بدان را جزیری ، و منسوب به جزیره ٔ اقور را جزری گویند. (از معجم البلدان ). و رجوع به جزیرةالخضراء شود.
جزیره ٔ خضراء
لغت نامه دهخدا
جزیره ٔ خضراء. [ ج َ رَ ی ِ خ َ ] (اِخ ) نام جزیره ٔ بزرگی است در سرزمین زنگبار در دریای هند. این جزیره پهناور و بزرگ است که دریای نمک از هر سو به آن احاطه دارد. در این جزیره دو شهر بنام متنبی و مکنبلوا وجود دارد و هر کدام را سلطانی است و هیچیک از دیگری اطاعت نمیکند و در آن دیه ها و رساتیق است . و بنا بر روایت شیخ عبدالملک حلاوی بصری که پارسا و ثقه است و خود آنجا را دیده و ناظر بوده است ، سلطان آنان خود را عرب و از مردم کوفه میداند. (از معجم البلدان ). گویند: از جزایری است که فرزندان امام عصر (ع ) در آن سکونت دارند. رجوع به الذریعه الی تصانیف الشیعه ج 5 ص 106 و حاشیه ٔ همان صفحه و روضات الجنات ص 65 شود.
کلمات دیگر: