چارارکان . [ اَ ] (اِ مرکب ) چهارعنصر. چارآخشیج . ارکان اربعه یعنی آب و خاک و باد و آتش . رجوع به چهار ارکان شود :
از این چارارکان که داری بنام
ببین کاین هنرها جز او را کدام .
گرد چارارکان او بین هفت طوق و شش جهت
چارارکانش ز یاران چار اقران آمده .
ز چارارکان برگرد و پنج ارکان جوی
که هست قائد این پنج پنج نوبت لا.
و هم این رکن چون مقوم روح
چار ارکان جسم را معیار.
از آن منسوج کاورا دور داده ست
به چارارکان کمربندی فتاده ست .
از این چارارکان که داری بنام
ببین کاین هنرها جز او را کدام .
اسدی .
گرد چارارکان او بین هفت طوق و شش جهت
چارارکانش ز یاران چار اقران آمده .
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 372).
ز چارارکان برگرد و پنج ارکان جوی
که هست قائد این پنج پنج نوبت لا.
خاقانی .
و هم این رکن چون مقوم روح
چار ارکان جسم را معیار.
خاقانی .
از آن منسوج کاورا دور داده ست
به چارارکان کمربندی فتاده ست .
نظامی .