چارموج . [ م َ / مُو ] (اِ مرکب ) چهارموج . چارموجه . طوفان . گرداب که بهندی «بهنور» گویند. (آنندراج ) :
کسی کزشش جهت کرده کناره
فتد در چارموج از حسن پنجاب .
و رجوع به چارموجه شود.
کسی کزشش جهت کرده کناره
فتد در چارموج از حسن پنجاب .
آرزو (از آنندراج ).
و رجوع به چارموجه شود.