کلمه جو
صفحه اصلی

چارهنگام

لغت نامه دهخدا

چارهنگام . [ هَِ ] (اِ مرکب ) چهارهنگام . چهارفصل .چارموسم . بهار و تابستان و پائیز و زمستان . فصول اربعة. || چهار وقت صبح و ظهر و عصر و شب .



کلمات دیگر: