چاسان فاسان کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام از زنان بمزاح ، بزک کردن . آرایش کردن . بزک دوزک کردن . آرایش کردن زن روی خود را با سفیدآب و سرخاب و وسمه و سرمه و غیره .
چاسان فاسان کردن
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
چاسان فاسان کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام از زنان بمزاح ، بزک کردن . آرایش کردن . بزک دوزک کردن . آرایش کردن زن روی خود را با سفیدآب و سرخاب و وسمه و سرمه و غیره .