کلمه جو
صفحه اصلی

چالابه

لغت نامه دهخدا

چالابه . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 24 هزارگزی خاور کرمانشاه از طریق طاق بستان ، و از راه قدیم در 18 هزارگزی کنار شوسه کرمانشاه بتهران واقع شده . دامنه و معتدل است و 60 تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش غلات دیمی و لبنیات و تریاک میباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرواست . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


چالابه . [ ب َ ] (اخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 6 هزارگزی جنوب ماهیدشت ، کنار رودخانه مرک واقع شده . زمینش دشت و هوایش سردسیری است . 325 تن سکنه دارد. آبش ازرودخانه مرک و قنات کوچک ، محصولش غلات حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت است . تابستان راهش اتومبیل رو میباشد. در دو محل بفاصله 2/5 کیلومتر به علیا و سفلی مشهور است که سفلی در کنار رود مرک و نزدیک به ده سید نقی واقع شده است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).



کلمات دیگر: