کلمه جو
صفحه اصلی

چهارتیغه

لغت نامه دهخدا

چهارتیغه . [ چ َ / چ ِ غ َ/ غ ِ ] (ص مرکب ) که آن را چهار تیغه (تیغ) باشد. دارای چهارتیغ. رجوع به تیغ شود.
- قلمتراش چهارتیغه ؛ قلمتراش یا چاقوئی که چهار تیغ داشته باشد. (یادداشت بخط مؤلف ).



کلمات دیگر: