کلمه جو
صفحه اصلی

حرامخور

لغت نامه دهخدا

حرامخور. [ ح َ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) حرام خوار. حرامخواره . رجوع به حرام خوار و حرامخواره شود.
- امثال :
حرام خوری آن هم شلغم .



کلمات دیگر: