حزانة. [ ح ُ ن َ ] (اِخ ) موضعی است که نامش در شعر آمده است . (معجم البلدان ). || از اعلام است . (منتهی الارب ).
حزانه
لغت نامه دهخدا
حزانة. [ ح ُ ن َ ] (ع اِ) نام نخستین تاخت عرب بر بلاد عجم است که غنایم بسیار بدست کردند. (منتهی الارب ). || عیال مرد که بجهت ایشان اندوه خورد. (معجم البلدان ). || شرطی بود عرب را بر ایرانیان خراسان بدان شهرها که بصلح گرفته بودند که هر زمان جیشی از عرب از آن شهر گذشتن خواهد، مردم شهر خانه و ضیاع و آذوقه بدیشان دهند تا گاه رسیدن به شهر دیگر.
کلمات دیگر: