حساب گر. [ ح ِ گ َ ] (ص مرکب ) محاسب . حاسب . حَسّاب . || کنایت از انسان محتاط و دوراندیش . || فال بین . فالگو یا نوعی از آنان . رمال .
حساب گر
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
حساب گر. [ ح ِ گ َ ] (ص مرکب ) محاسب . حاسب . حَسّاب . || کنایت از انسان محتاط و دوراندیش . || فال بین . فالگو یا نوعی از آنان . رمال .