حسین آبسکونی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوعلی . از ابوعبداﷲ محمدبن بندار سماک دوست احمدبن ابوطیبه روایت میکند. ابوعبداﷲبن عدی حافظ بر سبیل اجازت و کتابت از ابن آبسکونی روایت میکند. (سمعانی ).
حسین آبسکونی
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
حسین آبسکونی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابوعلی . از ابوعبداﷲ محمدبن بندار سماک دوست احمدبن ابوطیبه روایت میکند. ابوعبداﷲبن عدی حافظ بر سبیل اجازت و کتابت از ابن آبسکونی روایت میکند. (سمعانی ).