کلمه جو
صفحه اصلی

حوه

لغت نامه دهخدا

حوة. [ ح ُوْ وَ ] (ع اِ)سرخی که بسیاهی زند. سیاهی مایل به سبزی و سرخی مایل به سیاهی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || رنگ سمره ٔ لب . (اقرب الموارد). || حوةالوادی ؛ جانب وادی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: