کلمه جو
صفحه اصلی

خارگیاه

لغت نامه دهخدا

خارگیاه . (اِ مرکب ) سَفی ̍. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(المنجد). خاریست که بجانوران برای خوراک میدهند.



کلمات دیگر: