خاطرجوئی . [ طِ ] (حامص مرکب ) مقابل خاطرآزاری . (آنندراج ). خاطر جستن :
نیست خاطرجوئی معشوق شرط عاشقی
هر که میخواهد بت خود را فرنگی میشود.
نیست خاطرجوئی معشوق شرط عاشقی
هر که میخواهد بت خود را فرنگی میشود.
میرزا محمد بسمل (از آنندراج ).
میرزا محمد بسمل (از آنندراج ).