کلمه جو
صفحه اصلی

خاک آلود گردیدن

لغت نامه دهخدا

خاک آلود گردیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) خاک آلود شدن . رجوع به خاک آلود شدن شود. تَعَفﱡر. اِعتِفار اِنعِفار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (المنجد).



کلمات دیگر: