خاکسترگونی . [ ک ِ ت َ ] (حامص مرکب ) برنگ خاکستری بودن . اغبیساس . (اقرب الموارد). غَبس . (اقرب الموارد). رُبدَه . (منتهی الارب ). ادهمام . (منتهی الارب ).
خاکسترگونی
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
خاکسترگونی . [ ک ِ ت َ ] (حامص مرکب ) برنگ خاکستری بودن . اغبیساس . (اقرب الموارد). غَبس . (اقرب الموارد). رُبدَه . (منتهی الارب ). ادهمام . (منتهی الارب ).