کلمه جو
صفحه اصلی

خان آباد

لغت نامه دهخدا

خان آباد. (اِخ ) دریایی است در غرب مرکزخان آباد مربوط به حکومت کلان قندز ولایت قطغن که در خط69 درجه طول البلد شرقی و خط 36 درجه عرض البلد شمالی قرار دارد. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2).


خان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 83 هزارگزی خاور زرقان و یک هزارگزی راه فرعی خفرک بتوابع ارسنجان . ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و مالاریایی . دارای 188 تن سکنه که شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب این ده از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات و چغندر است . اهالی آنجا بزراعت گذران میکنند. صنایع دستی در آنجا قالیبافی و راه آن مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


خان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 39 هزارگزی شمال الیگودرز و کنار راه مالرو لاخون به علی آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل . دارای 679 تن سکنه که شیعی مذهب و لری و فارسی زبانند. آب این ده ازقنات مشروب میشود و محصولاتش غلات ، لبنیات ، چغندر و پنبه است . اهالی بزراعت و گله داری گذران میکنند و راه آن مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


خان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 22هزارگزی خاور دورود و یک هزارگزی شمال راه آهن دورود به اراک . ناحیه ای است که در جلگه قرار دارد و آب وهوایش معتدل میباشد. این ده دارای 300 تن سکنه است که شیعی مذهب و لری و فارسی زبانند. آب خان آباد از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات ، پنبه و حبوبات میباشد. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند.از صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است . راه آن اتومبیل رو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


خان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 31 هزارگزی جنوب باختر دورود و کنار راه مالروحسک به خانوردی . ناحیه ای است کوهستانی و معتدل ، دارای 78 تن سکنه ، که شیعی مذهب و لری و فارسی زبانند. این ده از قنات مشروب میشود و محصولاتش غلات و لبنیات است . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آنجا مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


خان آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان بروجرد بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 51 هزارگزی جنوب الیگودرز و کنار راه مالرو رچه به جونو. ناحیه ای است کوهستانی و معتدل . دارای 439 تن سکنه که شیعی مذهب و لری و فارسی زبانند. آب این ده از چشمه و قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است . اهالی بکشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آنجا مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


خان آباد. (اِخ ) قریه ای است در مرکز حکومت خان آباد، متصل به جاده ، و مربوط به حکومت کلان قندز ولایت قطغن . این ناحیه بین خط 69 درجه 5 دقیقه 8 ثانیه طول البلد شرقی و خط 36 درجه و 41 دقیقه و 34 ثانیه عرض البلد شمالی واقع میباشد. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2).


خان آباد. (اِخ ) قریه ای است که در علاقه ٔ حکومت درجه 2 دولت آباد واقع، و متعلق بحکومت کلان بلخ ، و مربوط بولایت مزارشریف و متصل براه است . این ناحیه بین خط 66 درجه 36 دقیقه 45 ثانیه طول البلد شرقی و خط 37 درجه 4 دقیقه 11 ثانیه عرض البلد شمالی واقع می باشد. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2).


خان آباد.(اِخ ) دهی است جزء دهستان بزچلو بخش وفس شهرستان اراک . این ده در 14 هزارگزی جنوب کمیجان و 4 هزارگزی مالرو عمومی قرار دارد. ناحیه ای است واقع در دامنه ٔ کوه با آب و هوای مناطق سردسیری . سکنه ٔ آنجا 117 تن ومذهب آنها شیعه و زبانشان ترکی و فارسی است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و بن شن و ارزن و پنبه و انگور است . شغل اهالی زراعت ، گله داری و قالیچه بافی و راه آن مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


خان آباد. (اِخ ) حکومتی است درجه 2 که مربوط به حکومت کلان قندز و در حوزه ٔ ولایت قطغن واقع بوده و تخمیناً بین خطوط 68 و 69 درجه 26 و 52 دقیقه 3 و17 ثانیه طول البلد شرقی و خط 36 درجه 27 و 51 دقیقه 24 و 42 ثانیه عرض البلد شمالی واقع شده است . شهر خان آباد در یک وادی شاداب ولی بسیار پست بفاصله ٔ 25000 گزی شرق قندز واقع شده بر اثر دریای پرآبی که از اجتماع دریای فرخار به هر طرف آن در جریان است اراضی اطراف و نواحی شهر تماماً شالی کاری شده و از طرف دیگر چون پایه های عمارات سنگ ندارد (زیرا مواضع سنگ ازآنجا بسیار دور است ) خانه ها نم و شوره گذارده و طبقه ٔ اول منازل غالباً برای بود و باش مساعد نیست و مضر صحت است ولی این خانه ها داخل باغها واقع بوده و هرکس بداخل خانه ٔ خود باغ و باغچه ترتیب داده و اشجارمیوه دار و سایه دار در بین آنها غرس نموده است . در اکثر خانه ها آب جاری وجود دارد. بازارهای خان آباد از نقطه نظر ساختمان بدو دسته تقسیم شده اند. قسمت اول بازار سابقه ٔ آن که عبارت از دو دسته بازار بوده و یکدیگر را بطور عمودی قطع نموده و در بین آنها چهارسوقی تشکیل یافته است . دهان های این بازار برنده دار و تنگ و بی رونق میباشد. دوم بازار جدید است که بطرف بازار سابقه قرار دارد بدو طرف جاده ٔ عریض میباشد که کنار آن با اشجار مزین گردیده دکاکین پخته کاری آباد بشکل مرغوبی در آنجا است . در این بازار دکانهای عمده فروشی بصورت دسته بندی جا داده شده و خوش منظر میباشد. علاوه بر این قسمت بازار، تعداد سرایهای تجارتی ، گاراژها و هتل های عمومی و منازل برای بود و باش مسافرین بطرز و سلیقه ٔ موزونی مانند سایر مراکز ولایات ساخته شده است و مضافاً آبادی های چندی از قبیل عمارت دولتی ومؤسسات تجارتی ، عمارت بلدیه و مسجد جامع و باغ عمومی و تفریحی به تجمل این موضع افزوده است . زراعت خان آباد: گندم ، کنجد، جو، پنبه ، تنباکو و سایر حبوبات است اما برنج آن بسیار خوب و مشهور میباشد، خربوزه و تربوزه هم دارد. خربوزه ٔ آبی این منطقه معروف است . این شهر مرکز تجارت ولایت قطغن و بدخشان بوده ، دارای گمرک و فرودگاههای اموال تجارتی است . موتور نیز همیشه برای حمل و نقل اموال وارداتی و صادراتی دارد. مسافرینی که خیال مسافرت را داشته باشند توسط عراده ها بسهولت و همه وقت میتوانند مسافرت کنند. در خان آباد یک هتل عصری نیز برای پذیرائی مسافرین وجود دارد. جاده ٔعمومی که از قندز بطرف بدخشان میرود از شهر خان آبادمیگذرد. در خان آباد یک باب مکتب ابتدائی به اسم مکتب ابتدائی آق تاش برای تعلیم اطفال دائر است . فاصله ٔ خان آباد از کابل 518000 گز و از تالقان 32000 گز میباشد و ارتفاع آن از سطح دریا تخمیناً 1260 متر است . یکنفر وکیل از طرف اهالی این حکومت انتخاب و بمجلس شورای ملی فرستاده میشود، این شهر زیبا و پرنفوس از سالهای دور و درازی مرکز ولایت قطغن شمرده میشده است . در ابتدا آب و هوای خان آباد خیلی خراب بود و جز یک منطقه ٔ مالاریائی چیز دیگری محسوب نمیشد اما در اثر توجه حکومت و بالنتیجه یک سلسله مجاهدات فنی در مقابل مالاریا، این منطقه موقعیت خوبی را حاصل نمود و هم ذوق ساکنین آن را نسبت به آبادی این شهرستان تحریک کردو در آن اوان بوسیله ٔ یک مهندس و متخصص در امور شهرسازی نقشه ٔ این شهر ترتیب و در آن ساحه بمرحله ٔ اجراگذاشته شد و بفرصت کم خان آباد بشکل یک شهر مختصر و مقبولی درآمد. مردمان این ناحیه عموماً زراعت پیشه میباشند. این شهر در زمان محمد گل مهمند مرکزیت خود رابه بغلان داد. بغلان مرکز قطغن شد ولی مردمان خوش ذوق خان آباد علاقه ٔ خود را نسبت به شهرشان قطع نکرده و بایک نقشه ٔ کلی در تزیین آن کوشیدند. خان آباد فعلاً منطقه ای وسیع و از شهرهای بزرگ ولایت قطغن محسوب میگردد. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2 و تا حدی حفظ اصطلاحات و عبارات زبان فارسی افغانی در آن شده است ).


خان آباد. (اِخ ) دهی است از بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان . واقع در 13 هزارگزی جنوب خاوری کوهپایه و 4 هزارگزی جنوب شوسه ٔ اصفهان به یزد. این ده کوهستانی با آب و هوای معتدل ودارای 254 تن سکنه است که شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آنجا از قنات و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است . صنایع دستی اهالی کرباس بافی و جوال بافی میباشد. راه آنجا فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


خان آباد. (اِخ ) مرکز بلوک بیات در ساوه و زرند.



کلمات دیگر: