خداآبادی . [ خ ُ ] (اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن حمزةبن مکی بن محمدبن علی خداآبادی ، مردی فاضل ، صالح ، باورع و عاقل از امامان و بزرگان دین بود. او بحدود سنه ٔ 500 هَ .ق . عازم حجازشد و از بیابان گذشت . مبداء حرکت او از بصره بود و چون بمکه رسید با فرزندش ابوالمکارم حمزةبن ابراهیم مدتی در مکه مجاور شد و سپس بمدینه برگشت و بسال 501هَ .ق . در مدینه فرمان یافت . (از انساب سمعانی ).
خداآبادی
لغت نامه دهخدا
خداآبادی . [ خ ُ ] (اِخ ) ابوالمکارم حمزةبن ابراهیم خداآبادی فرزند ابراهیم بن حمزه بود. با پدرش راه مکه پیش گرفت . چون پدر در مدینه وفات یافت . وی بخراسان آمد و سپس به ماوراءالنهر رفت و دوباره به خراسان برگشت و بنزد امام ابراهیم بن احمد مرورودی فقه آموخت . خداآبادی خوش سیرت و متعبد بود و پیوسته تلاوت قرآن می داشت و از ابوالقاسم علی بن احمدبن اسماعیل کلابادی و ابوبکر محمدبن حسن و ابوعلی طاهربن احمد اسماعیلی حدیث شنید و در مرو نیز از ابوالفضل محمدبن احمدبن حفص وابویعقوب بن یوسف بن ایوب همدانی و در مکه از ابومحمدعبدالملک انصاری و جز ایشان کسب حدیث کرد. سمعانی می گوید: من از او احادیث کمی ببخارا شنیدم . ولادت او بسنه ٔ 486 هَ .ق . اتفاق افتاد. (از انساب سمعانی ).
خداآبادی . [ خ ُ ](ص نسبی ) منسوب به خداآباد. رجوع به خداآباد شود.
کلمات دیگر: