کلمه جو
صفحه اصلی

خردکین

لغت نامه دهخدا

خردکین . [ خ ُ ] (ص مرکب ) سبک کینه . کم کینه :
با عدوی خُرد مشو خردکین
خرد شوی گر نشوی خرده بین .

نظامی .




کلمات دیگر: