کلمه جو
صفحه اصلی

خوشدامن

مترادف و متضاد

پاکدامن، پاکدامان، عفیف، نجیب، پاک، باعفت ≠ تردامن، آلودهدامن، آلودهدامان، نانجیب


لغت نامه دهخدا

خوشدامن . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] (اِ) خوشتامن . مادرزن . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) :
بگویم ای زن تو گشته قلتبان شوهر
سه پایه زن شده خوشدامن ترا داماد.

سوزنی .


|| مادر شوهر. خوشتامن . (از برهان قاطع).


کلمات دیگر: