۱. خوشسلوک، رئوف، مهربان، نیکرفتار، نیکوکردار ≠ بدرفتار، بدسلوک
۲. خوشخرام
۳. خوشسودا
خوشرفتار
مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
خوشرفتار. [ خوَش ْ / خُش ْ رَ ] (ص مرکب ) خوش رو.آنکه رفتنی زیبا دارد. (یادداشت مؤلف ). || آنکه خوش معاشرت است . خوش سلوک . (یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: