درازدامان . [ دِ ] (ص مرکب ) درازدامن . که دامانی دراز دارد:مُذالَة؛ زره درازدامان . و رجوع به درازدامن شود.
درازدامان
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
درازدامان . [ دِ ] (ص مرکب ) درازدامن . که دامانی دراز دارد:مُذالَة؛ زره درازدامان . و رجوع به درازدامن شود.