کلمه جو
صفحه اصلی

درپراکنیدن

لغت نامه دهخدا

درپراکنیدن . [ دَ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب )پراکنیدن . درپراکندن . متفرق کردن . پریشان کردن . بهمه جای افشاندن . و رجوع به پراکندن و پراکنیدن شود.



کلمات دیگر: