درپوشاندن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) پوشاندن . در بر کردن . به تن کسی کردن : ابراهیم بر شتری نشست و به مقام اسماعیل آمد و هاجر را گفت که سر اسماعیل را شانه کن ... و جامه های نیکو درپوشان . (قصص الانبیاء ص 51). رجوع به پوشاندن شود.
درپوشاندن
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر: