درنشستنی . [ دَ ن ِ ش َ ت َ ] (ص لیاقت ) هر چیز لایق سواری . (ناظم الاطباء). ولی صحیح آن می نماید که «برنشستنی » باشد، چه برنشستن به معنی سوار شدن بر اسب است .
درنشستنی
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
درنشستنی . [ دَ ن ِ ش َ ت َ ] (ص لیاقت ) هر چیز لایق سواری . (ناظم الاطباء). ولی صحیح آن می نماید که «برنشستنی » باشد، چه برنشستن به معنی سوار شدن بر اسب است .