(تلفظ: daryāvaš) (دریا + وش (پسوند نسبت)) ، مثل دریا ، شبیه به دریا ، ← دریا .
دریاوش
فرهنگ اسم ها
لغت نامه دهخدا
دریاوش . [ دَرْ وَ ] (ص مرکب ) دریافش . دریاکردار. همانند دریا. بحرسان .
- دست دریاوش ؛ کف بخشنده و کریم : امیر ارغون در راه دست دریاوش چون یاران نیسان گشاده گردانید. (جهانگشای جوینی ).
کلمات دیگر: