<hr> مترادف برابر : جلو، روبه رو، رویارو، مقابل، مواجه نزد، کفو، متساوی، مساوی، مستوی، هم پایه، معادل، هم ارز، همتا، همسان، همسر، هم سنگ، یکسان، علی السویه، موافق، طبق <hr> متضاد برابر : نابرابر

مترادف برابر : جلو، روبه رو، رویارو، مقابل، مواجه نزد، کفو، متساوی، مساوی، مستوی، هم پایه، معادل، هم ارز، همتا، همسان، همسر، هم سنگ، یکسان، علی السویه، موافق، طبق متضاد برابر : نابرابر

برابر

برابران

برابره

<hr> مترادف برابری : تساوی، عدالت، مساوات، معادله، همتایی، همسانی، هم سنگی، هم وزنی، تطابق، مطابقت، تعادل <hr> متضاد برابری : نابرابری

مترادف برابری : تساوی، عدالت، مساوات، معادله، همتایی، همسانی، هم سنگی، هم وزنی، تطابق، مطابقت، تعادل متضاد برابری : نابرابری

برابری

برابط

برابه

برابی

برابیر

<hr> مترادف برات : سند پرداخت، حواله، حواله پرداخت، بخشش، عطیه

مترادف برات : سند پرداخت، حواله، حواله پرداخت، بخشش، عطیه

برات

براتروخش

براترک رش

براتور

براتک

براتی

براتیسلاوا

براث

براثن

براثوا

براثی

براجم

براجماتزم

براجیل

براح

براد

براد اندر

براداندر

<hr> مترادف برادر : اخوی، داداش، کاکا ، دوست <hr> متضاد برادر : خواهر

مترادف برادر : اخوی، داداش، کاکا ، دوست متضاد برادر : خواهر

برادر

برادران آروال

برادران اروال

برادران رازی

برادراندر

برادرنده

<hr> مترادف برادری : اخوت، مساوات، مصادقت، دوستی، مودت

مترادف برادری : اخوت، مساوات، مصادقت، دوستی، مودت

واژه های حرف "ب" - لغت نامه دهخدا