صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ح" - لغت نامه دهخدا
حدبدبی
حدبق
حدبه
حدبه المقدم
حدبه المؤخر
حدبه الکبد
حدبی
حدبیر
حدبیه
حدت
حدتام
حدث
حدث الرقاق
حدثات
حدثان
حدثانی
حدثنا
حدثه
حدثی
حدثیه
حدج
حدجه
حدحد
حدحه
حدد
حدر
حدراء
حدراخ
حدرج
حدرجان
حدرجه
حدرد
حدرش
حدره
حدرو
حدری
حدس
حدس زدن
حدس و تخمین
حدسا
حدساً
حدسی
حدسیات
حدشرون
حدق
حدقات
حدقتان
حدقتین
بیشتر