رباجیه

رباح

رباح بن حارث

رباح بن ربیع

رباح بن قصیر لخ

رباح بن قصیر لخمی

رباح بن معترف

رباحی

رباخ

<hr> مترادف رباخوار : تنزیل خوار، رباخور، سودخوار، سودخور، نزول خور <hr> برابر پارسی : سود خوار

مترادف رباخوار : تنزیل خوار، رباخور، سودخوار، سودخور، نزول خور برابر پارسی : سود خوار

رباخوار

رباخواره

رباخوارگی

رباخواری

<hr> مترادف رباخور : تنزیل خوار، رباخوار، سودخوار، نزولخوار

مترادف رباخور : تنزیل خوار، رباخوار، سودخوار، نزولخوار

رباخور

رباد

رباذ

رباذیه

ربارب

رباریس

ربازه

رباض

<hr> مترادف رباط : خانقاه، خوان، کاروانسرا، لنگر، مرزبانی، سواران، بند، رشته، زردپی <hr> برابر پارسی : کاروانسرا، خانگاه، زردپیدر پزشکی

مترادف رباط : خانقاه، خوان، کاروانسرا، لنگر، مرزبانی، سواران، بند، رشته، زردپی برابر پارسی : کاروانسرا، خانگاه، زردپیدر پزشکی

رباط

رباط آقاکمال

رباط ابن طاهر

رباط ابوالعباس

رباط ابوالقاسم

رباط اتابک محمد

رباط اتابک محمدبن ایلدگز

رباط اسفنجه

رباط اقاج

رباط اقاکمال

رباط الفتح

رباط انکره

رباط بالا

رباط بنجیر

رباط تجر

رباط ترک

رباط جز

رباط حدیره

رباط حسن حافظ

رباط حسینیه

رباط حفص

رباط خان

رباط خاکستری

رباط رکابدار

رباط زعفرانی

رباط زنگ

رباط زنگیچه

لغت نامه دهخدا

واژه های حرف "ر" - لغت نامه دهخدا