شبنازه

<hr> مترادف شبنم : بشک، جلید، ژاله، طل

مترادف شبنم : بشک، جلید، ژاله، طل

شبنم

شبنما

شبنما ی

شبنک

شبنگاه

<hr> مترادف شبه : سان، شبق، مانند، مثل، نظیر، وار، همانند <hr> متضاد شبه : ضد <hr> برابر پارسی : مانند، همسان

مترادف شبه : سان، شبق، مانند، مثل، نظیر، وار، همانند متضاد شبه : ضد برابر پارسی : مانند، همسان

شبه

شبه رنگ

شبه سپید

شبه فروش

شبه گون

شبهات

شبهان

شبهانه

شبهت

شبهت آلود

شبهت الود

شبهر

شبهم

شبهن

<hr> مترادف شبهه : ابهام، احتمال، اشکال، التباس، تردد، تردید، دودلی، ریب، شبهت، شک، ظن <hr> متضاد شبهه : یقین <hr> برابر پارسی : گمان، پندار، دودلی، پوشیدگی

مترادف شبهه : ابهام، احتمال، اشکال، التباس، تردد، تردید، دودلی، ریب، شبهت، شک، ظن متضاد شبهه : یقین برابر پارسی : گمان، پندار، دودلی، پوشیدگی

شبهه

شبهه ناک

شبو

شبوات

شبوب

شبوبه

شبوبک

شبوث

شبوح

شبور

شبورغان

شبورقان

شبوط

شبوطه

شبوطی

شبوطیان

شبوقه

شبول

شبوه

شبوی

شبویه

شبک

شبکات

شبکره

شبکند

<hr> مترادف شبکه : کانال، تور، گروه، پنجره مشبک <hr> برابر پارسی : تار

مترادف شبکه : کانال، تور، گروه، پنجره مشبک برابر پارسی : تار

شبکه

شبکه ٔ کروماتین

شبکو

لغت نامه دهخدا

واژه های حرف "ش" - لغت نامه دهخدا