صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ه" - لغت نامه دهخدا
هرز
هرز دادن
هرز رفتن
هرز شدن
هرز کردن
هرزآب
هرزاب
هرزبان
هرزبیل
هرزنج
هرزند
هرزند جدید
هرزند عتیق
هرزند کهنه
هرزندات
هرزندیق
هرزنق
هرزه
هرزه اندیش
هرزه بیان
هرزه بیل
هرزه خای
هرزه خرج
هرزه خند
هرزه خوار
هرزه خور
هرزه درای
هرزه درایی
هرزه دراییدن
هرزه دزد
هرزه دست
هرزه دهن
هرزه دو
هرزه رو
هرزه زبان
هرزه شدن
هرزه لا
هرزه لای
هرزه لایی
هرزه لاییدن
هرزه مرس
هرزه ورز
هرزه ول
هرزه پا
هرزه چانه
هرزه چانگی
هرزه چشم
هرزه کار
بیشتر