صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "و" - لغت نامه دهخدا
واویلتا
وأب
وأج
وأد
وأر
وأط
وأطه
وأل
وأله
وأم
وأمه
وأن
وأنه
وأواء
وأواءه
وأی
وأیه
واپرداختن
واپرسیدن
واپس
واپس آمدن
واپس استادن
واپس استیدن
واپس افتادن
واپس افتاده
واپس افکندن
واپس امدن
واپس انداختن
واپس ایستادن
واپس باختن
واپس بردن
واپس بودن
واپس تافتن
واپس تر
واپس جستن
واپس خریدن
واپس خزنده
واپس خزیدن
واپس دادن
واپس داشتن
واپس دل
واپس رفتن
واپس رو
واپس سپردن
واپس شدن
واپس طلبیدن
واپس فکندن
واپس ماندن
بیشتر