دانشنامه آزاد فارسی

تالکا

تالکایوانو

تالکین جان رونالد رویل

تالگای جمجمه

<hr> مترادف تالی : جانشین، جایگزین، ثانی، قائم مقام، اثر، حاصل، نتیجه، پیامد، دنباله، تلاوتگر، تلاوت کننده، شبیه، لنگه، مانند، مثل، نظیر، همانند، تابع، پس رو، دنباله رو، پی رو، جزء موخر جمله شرطی <hr> متضاد تالی : جزء مقدم

مترادف تالی : جانشین، جایگزین، ثانی، قائم مقام، اثر، حاصل، نتیجه، پیامد، دنباله، تلاوتگر، تلاوت کننده، شبیه، لنگه، مانند، مثل، نظیر، همانند، تابع، پس رو، دنباله رو، پی رو، جزء موخر جمله شرطی متضاد تالی : جزء مقدم

تالی

تالیا

تالیامنتو

تالیاکوتسی گاسپار

تالیدومید

تالیس تامس

<hr> مترادف تالیف : تدوین، تصنیف، جمع آوری، گردآوری، نگارش، تدوین کردن، جمع آوری کردن، گردآوری کردن، ایجاد الفت کردن، دل جویی، استمالت، نوازش، پیوند، ترکیب، پیونددهی، الفت دهی، دمسازی <hr> برابر پارسی : گردآوری، نوشته، ویرایش

مترادف تالیف : تدوین، تصنیف، جمع آوری، گردآوری، نگارش، تدوین کردن، جمع آوری کردن، گردآوری کردن، ایجاد الفت کردن، دل جویی، استمالت، نوازش، پیوند، ترکیب، پیونددهی، الفت دهی، دمسازی برابر پارسی : گردآوری، نوشته، ویرایش

تالیف

تالین

تالین ژان لامبر

تالیوم

تام ایگور یوگنیویچ

تام بندانگشتی

تام تام

تام جونز

تام سایر

تام پیکو

تامار

تاماله

تاماولیپاس

تامایو روفینو

تامبو اولیور

تامبو کلاید ویلیام

تامبورا

تامبورن

تامبورو

تامبورین

تامبوف استان

تامبوف شهر

تامر زکریا

تامز ویلیام جان

تامس ا بکت قدیس

تامس دونال

تامس دیلن

تامس سایرس

تامس سیدنی گیلکریست

تامس لوییس

تامس مارتا کری

تامس مایکل تیلسون

تامس مور قدیس

تامس هیو اوین

تامسون الایهیو

تامسون جان ارتور

تامسون جورج پاجت

تامسون جوزف جان

واژه های حرف "ت" - دانشنامه آزاد فارسی